کاربرد پذیری و تجربه کاربری یکی نیستند؛ کاربرد پذیری یک محصول، یک بخش حیاتی است که تجربه کاربری آن را شکل میدهد، و از این رو زیر چتر تجربه کاربری به حساب میآید. در حالی که خیلی از افراد ممکن است فکر کنند که کاربرد پذیری تنها درباره “استفاده راحت” از محصول میباشد، که در واقع کاربرد پذیری بیشتر از این یک جمله کوتاه میباشد. اگر میخواهید اطلاعات جامعی در رابطه با کاربردپذیری کسب کنید این مقاله از سری مقالات آموزش UI و UX را تا انتها مطالعه کنید.
راهنمای مطالعه:
استاندارد ۱۱-۹۴۲۱ ISO کاربردپذیری را اینگونه شرح میدهد:
” میزان استفاده از محصول توسط کاربران مشخص شده برای دستیابی به اهداف تعیین شده با کارایی و رضایت در یک زمینه مشخص استفاده از محصول یا خدمات ” کاربرد پذیری بیشتر است که فقط کاربران بتوانند وظایف را به آسانی انجام دهند (سهولت استفاده)؛ این نیز به رضایت کاربر مربوط میشود __ یک وب سایت باید کاربرد پذیری خوبی داشته باشد و طراحی سایت باید به گونهای باشد که در انتهای کار سایت مورد نظر جذاب و زیبا نیز باشد.
چرا کاربرد پذیری مهم است؟
قبل از اینکه عمیقتر به مورد کاربرد پذیری بپردازیم، توجه به اهمیت کاربردپذیری بسیار حیاتی است. کاربرد پذیری به این دلیل مهم است که اگر کاربران نتوانند به طور مؤثر، کارآمد و به شیوهای بخش به اهداف خود دست یابند، احتمالاً به دنبال راه حل دیگری برای رسیدن به اهداف خود خواهند رفت.
علاوه بر این، پیدا کردن راه حلهای جایگزین برای وب سایتها و برنامه ها، فراوان و آسان است. به سادگی میتوان گفت: اگر محصول شما کاربردپذیر نباشد، تجربه کاربری آن بد خواهد بود و کاربران شما را در مقابل رقبا ترک خواهند کرد.
به عنوان طراحانی که به دنبال توسعه محصولاتی با طول عمر بالا هستیم، ما باید اطمینان حاصل کنیم که این محصولات قابل استفاده هستند؛ در غیر این صورت، ما در معرض خطر از دست دادن کاربران در مقابل رقبا هستیم.
تحقیقی در مورد کاربرد پذیری
در حقیقت، در یک تحقیق مشترک بین Huff Industrial Marketing Buyerzone و Komarketing روی کاربران وب سایت از نوع B2B، نشان داد ۴۶% کاربران وبسایت را بدین دلیل که آنها نمیتوانند بگویند که این شرکت چه فعالیتی انجام میدهد (مرتبط با عدم پیغام رسانی کارآمد) ترک میکنند، ۴۴% کاربران وبسایت را به دلیل کمبود اطلاعات تماس ترک میکنند و ۳۷% هم به دلیل طراحی و ناوبری ضعیف سایت آن را ترک میکنند. این نتایج نشان میدهد که آسیب بالقوه کاربردپذیری بد برای وبسایت شما چگونه میتواند باشد.
“ما قصد داریم به صدایی که در سرمان هست توجه کنیم که به ما بگوید طراحی باید چگونه باشد.”
-میشل بیروت، شریک طراحی در پنتاگرام
کاربرد پذیری خروجی فرآیند طراحی کاربر محور میباشد. این فرآیندی است که بررسی میکند که چگونه و چرا یک کاربر یک محصول را میپذیرد و به دنبال استفاده از آن است. این فرآیند مداوم تکرار میشود و به دنبال ارتقای چرخه ارزیابی و تکرار آن به طور مداوم است.
۵ ویژگی محصول قابل استفاده
ویتنی کوزنبری، متخصص تجربه کاربری و کاربردپذیری و رئیس سابق انجمن استفاده حرفهای از کاربردپذیری، ۵ معیار را برای محصولی که بخواهد قابل استفاده باشد ارائه میدهد:
- اثربخشی
- کارآمدی
- جذابیت
- تحمل خطا
- سهولت یادگیری
اثربخشی در کاربرد پذیری
اثربخشی این است که آیا کاربران میتوانند اهداف خود را با درجه بالایی از دقت، کامل کنند. بخش عمدهای از اثربخشی یک محصول از پشتیبانی کاربران به هنگام کار با محصول است؛ برای مثال، اصلاح یک فیلد کارت اعتباری به طوری که فقط ورودی معتبر را میپذیرد میتواند خطاهای ورود داده را کاهش دهد و به کاربران کمک میکند تا کار خود را به درستی انجام میدهند. راههای مختلفی برای ارائه پشتیبانی وجود دارد؛ نکته اصلی آن است که تا جایی که میتوانید هشدارها به شیوهای معنیدار برای کاربر باشند.
ساده سازی در کاربرد پذیری
شما همچنین ممکن است بخواهید زبان مورداستفاده در محصول خود را بررسی کنید _ هرچه این زبان واضحتر و سادهتر باشد، بیشتر احتمال دارد که اطلاعات شما اثر درستی روی کاربر داشته باشد. این بدان معنا نیست که زبان خود را بدون هیچ دلیلی برای حمایت کاربران خود نادیده بگیرید؛ این فقط به معنای حفظ یک سبک مناسب است تا خطاها برای وضوح به صورت سادهتری نمایش داده شوند.
استفاده از سطح مناسب فنی، به عنوان مثال، کاهش تعدادی از شرایط برنامهنویسی فنی برای یک وبسایت متمرکز بر طراحی ، به شما کمک میکند تا پیامهای شما برای کاربران روشنتر و معقول باشند. میخواهید بدانید که شما چقدر باید ساده باشد؟ برنامه Hamingway را بررسی کنید، یک ابزار مفید که متن شما را تجزیه و تحلیل میکند و قابلیت خواندن آن را ارزیابی میکند. اگر شک دارید، پیام را ساده و مستقیم نگه دارید؛ مگر اینکه شما در واقع یک سرویس فروش دست نوشتههای روح را انجام میدهید!
در این حالت شما با استفاده از فرایند “برانگیختن احساسات” بر کاربران غلبه نخواهید کرد. داشتن افزونگی در ناوبری گاهی اوقات میتواند سودمند باشد؛ اگر کاربران از مسیرهای متعدد به هدف میرسند، پس احتمال بیشتری وجود دارد که به هدف خود برسند. بااینوجود، این افزونگی، کارایی کلی ناوبری را کاهش میدهد. بنابراین همیشه ناامیدی یک کاربر را در نظر بگیرید که نمیتواند راه را پیدا کند و توازن بین آن و “سرازیر کردن چندین جایگزین” را پیدا کند.
کارایی در کاربرد پذیری
اثربخشی و کارایی در ذهن به هم میرسند. بااینحال، آنها از دیدگاه کاربردپذیری کاملاً متفاوت هستند. کارایی بهطور کلی در مورد سرعت است. چقدر سریع کاربر میتواند کار را انجام دهد؟ شما میخواهید تعداد مراحل (یا درواقع کلیکها / کلیدهای کلیدی) موردنیاز برای دستیابی به یک هدف موردبررسی قرار گیرد؛ آیا میتوان آنها را کاهش داد؟ این به توسعه فرایندهای کارآمد کمک خواهد کرد.
دکمههای ناوبری با برچسب واضح و با استفادههای واضح نیز کمک خواهد کرد، همچنین توسعه میانبرهای معنیدار؛ به عنوان مثال، در مورد تعداد ساعتهایی که با استفاده از Ctrl +C و Ctrl+V برای کپی و چسباندن متن ذخیره کردهاید، فکر کنید. بنابراین برای به حداکثر رساندن کارایی، باید بررسی کنید که چگونه کاربران ترجیح میدهند کارها را انجام بدهند، آیا آنها از طریق تلفن هوشمند یا رایانه رومیزی با صفحه کلید و ماوس بزرگ ارتباط برقرار میکنند؟ این دو نیاز رویکردی بسیار متفاوت نسبت به مسئله ناوبری دارند.
جذابیت در کاربرد پذیری
جذابیت بیشتر واژهای است که این روزها باب شده است اما اگر این حرفهای پر کن را کنار بگذاریم، شما جذابیت را زمانی که کاربر محصول را دلپذیر و لذت بخش برای استفاده بداند، خواهید یافت. زیباییشناسی در اینجا مهم است، و به همین دلیل است که بسیاری از شرکتها بسیار در عناصر طراحی گرافیک سرمایه گذاری میکنند، اما آنها تنها عوامل درگیر شدن نیستند.
جذابیت نه تنها در مورد خوب به نظر رسیدن است، بلکه در مورد درست به نظر رسیدن نیز میباشد. طرح بندی مناسب، تایپوگرافی قابلخواندن بودن و سهولت ناوبری همگی در کنار هم قرار میگیرند تا تعامل مناسب را برای کاربر فراهم آورند و آن را جذاب سازند. خوب به نظر رسیدن، همه چیز نیست، زیرا ویکیپدیا (معروف به داشتن طراحی فوقالعاده پایه) این را ثابت کرده است.
طرح نمادین ویکیپدیا ممکن است نتواند نظر برخی از طراحان زیبایی شناسی را به خود جلب کند، اما یکی از دلایل موفقیت آن، خوانایی آن است. در نتیجه کاربران علاقهمند به ناوبراری و کنجکاو را راضی میکند. افرادی که میخواهند بر حقایق بر روی یک موضوع بررسی و تحلیل کنند، بدون اینکه درگیر ظاهر هنری و اشباع یک وب سایت بشوند، مواردی که به سرعت کاربری وب سایت را کاهش میدهند.
تحمل خطا در کاربرد پذیری
بعید به نظر میرسد که با توجه به نیاز به پیشرفت و پیچیدگی کامل، بتوانید خطاهای محصولات را کاملاً حذف کنید؛ بهطور خاص، محصولات دیجیتال ممکن است به علت اکوسیستمی که در آن ساکن هستند، دارای خطا باشد؛ یک اکو سیستمی که فراتر از کنترل طراح است. با این حال، بهترین چیز بعدی به حداقل رساندن اشتباهات است و اطمینان حاصل شود که کاربران شما به راحتی میتوانند از یک خطا عبور کنند و به آنچه که انجام میدادند، بازگرداند.
به اعتقاد ویتنی کزنبری، ارتقاء تحمل خطا به سه موردنیاز دارد:
- فرصتها را برای انجام کارهای اشتباه محدود کنید. پیوندها / دکمهها را واضح و متمایز کنید؛ زبان را واضح و ساده نگه دارید؛ از اصطلاحات استفاده نکنید، مگر اینکه لازم باشد، و وابستگیها را در قالبها یا فعالیتهای در کنار یکدیگر حفظ کنید. همچنین اگر شما میتوانید گزینههایی را برای تصحیح انتخاب کنید و مثالهایی را ارائه دهید و از مردم بخواهید تا دادهها را ارائه دهند، آنها را پشتیبانی کنید.
- فرصتی برای “دکمه redo” پیشنهاد دهید. به کاربران راهی برای ریست کردن و بازگشت و شروع دوباره آنچه آنها انجام دادهاند، بدهید. به طور مشابه، یک عملیات ” دکمه undo “را که به وضوح قابل مشاهده است را ارائه دهید. مقدار دادههایی را که کاربر با استفاده از سهولت حذف آیتمها از دست میدهد، را به یک پیغام به آنها اعلام کنید. این ” نرده ” یا ” لبه ایمنی ” کاربران را از ترسیدن حفظ خواهد کرد.
- فرض بر این است که همه در حال انجام کاری هستند که شما انتظار ندارید آنها انجام میدهند. پس، برای بازگشت کاربر به مسیر درست توصیه و یا پشتیبانی کنید. این نوع از امکان جبران خطا نیز باعث میشود که سایت شما انسانیتر و قابل اطمینان تر به نظر برسد و این نشان میدهد که شما درکی از امکان اشتباه انسان و ابراز همدردی با کاربران خود دارید.
سهولت در یادگیری در کاربرد پذیری
اگر میخواهید محصول بهطور منظم مورداستفاده قرار گیرد، پس شما میخواهید که کاربران بتوانند به راحتی کار با این محصول را یاد بگیرند؛ این فرایند تا زمانی که که دوباره از آن استفاده کنند، تا حدی در ضمیر ناخودآگاه می نشید. شما همچنین باید سهولت در یادگیری را هنگام افزودن قابلیتها و ویژگیهای جدید به پروژه، در نظر بگیرید؛ در غیر این صورت، یک کاربر آشنا به محصول شما و خوشحال از استفاده آن، ممکن است با آخرین نسخه شما نا امید شود. این چیزی است که در شبکههای اجتماعی ممکن است خیلی اتفاق بیافتد؛ هر زمان که مجموعهای از ویژگیهای جدید منتشر شده است، آنها آمادگی پذیرش خشم از طرف کاربران راحتطلب را دارند.
مثال فیسبوک
و این مطلب درست است حتی زمانی که ویژگیهای جدید برای یادگیری آسان هستند. یک مورد کلاسیک در اوایل سال ۲۰۱۲ رخ داد، زمانی که فیسبوک قالب خطی زمانی، استاندارد جدیدی را برای پروفایل کاربر ایجاد کرد. اگر چه انبوه کاربران از تغییرات نا امید شده بودند زیرا به نظر بسیاری از آنها این ویژگی جدید فایدهای نداشت، اما فیسبوک هوشمندانه با مرحلهای کردن در مقدمه این امکان را داد تا آن کاربران (کاربران راحت طلب) زمان کافی برای تغییر دادن آن را داشته باشند.
بهترین روش برای حمایت از سهولت در یادگیری، طراحی سیستمهایی است که با مدلهای ذهنی کاربر منطبق هستند. یک مدل ذهنی بهسادگی نمایش از چیزی است که در دنیای واقعی وجود دارد و اینکه دیدگاه کاربر چگونه است. به همین دلیل دکمههای مجازی بسیار شبیه دکمههای واقعی هستند _ ما میدانیم که ما دکمهها را باید فشار دهیم؛ بنابراین ما (بهصورت مجازی) روی صفحهنمایش لمسی ضربه میزنیم و یا با ماوس روی آن کلیک میکنیم. این مدل باعث میشود کاربر عمل مناسب را انجام دهد، از این رو برای یادگیری آسان است.
ابزار + کاربرد پذیری = سودمندی
هنگامیکه شما برای کاربردپذیر بودن طراحی میکنید، تفکر در مورد ابزار نیز مهم است. در حالی که کاربردپذیری دغدغه ایجاد عملیاتهایی برای آسان و دلپذیر کردن استفاده از محصول را دارد، ابزار در مورد ارائه امکاناتی میباشد که کاربران در وهله اول به آن نیاز دارند. فقط زمانی که کاربرد پذیری با ابزار ترکیب میشوند، محصولات برای کاربران مفید میشوند.
یک برنامه پرداخت تلفن همراه میتواند شامل ویژگیهای قابل استفاده بیشتری برای اضافه کردن افراد در اطراف شما در فیس کتان باشد. با این وجود، به دلیل اینکه اکثر کاربران این برنامه به این ویژگی نیاز ندارند، این امکان برای آنها بی فایده خواهد بود. اگر کاربرانتان به این ویژگی نیاز داشته باشند، تمام تلاش شما برای بیشتر کاربرپسند کردن محصول ممکن است هدر رود.
جمع بندی
کاربردپذیری چیزی بیشتر از فقط استفاده آسان میباشد. اگر میخواهید طرحهایتان موفق شوند شما باید اطمینان حاصل کنید که طرحها کارآمد، مؤثر، جذاب، آسان برای یادگیری و دارای تحمل خطا میباشند. البته محدودیتهایی در ارزش کاربردپذیری وجود دارد. به عنوان مثال، گاهی اوقات شما مجبور میشوید که کاربردپذیری را کمتر در نظر بگیرید تا بتوانید پایداری اقتصادی محصول را تضمین کنید.
با این حال، زمانی که چنین دغدغهای وجود ندارند، کاربردپذیری باید در اولویت باشد. در تئوری، ترکیب کاربردپذیری با ابزارها، سودمندی را برای شما به ارمغان خواهد داشت؛ با این حال شما باید به آنچه که کاربران واقعاً نیاز دارند، در مقایسه با آنچه که فکر میکنید ممکن است یک ویژگی جذاب برای لذت بردن آنها باشد، توجه دقیقی داشته باشید.
دیدگاه و پرسش